در باره ادبیات
بحثی را با نام ادبیات، پی خواهیم گرفت.
امید است با موفقیت همراه باشد.
بحثی را با نام ادبیات، پی خواهیم گرفت.
امید است با موفقیت همراه باشد.
Return
The open
Through the years
With the lost of
your youth
The boundary of a
Under the flag of three colors
The land of a
thousand colors.
Kabul, Fall 1382
باز گشت
آمده ای باز
از ورای سال ها
با گم کردن جوانیت
از مرز گذشته ای
از زیر پرچم سه رنگ
به سرزمین هزار رنگ.
کابل، پاییز 1382
قربانی ات قبول میمنه
میمنه قربانی ات قبول
در نخستین بامداد عید قربان
اینجا ترا بجای گوسفند سربریدند
تا نفسهای پلید بدمد همچنان
و در نبضهای شان خون ترا تزریق کنند
تو دیگر نیازی به قربانی گوسفند نداری
بگذار گوسفندانت نفس بکشند پس از این
همبازیی خوبی خواهند برای کودکانت
چراگاههایت سرسبز خواهد شد
پدران، کودکانش را بتو امانت داده است
و مادران، پستانهای خشکیدۀ شان را
میمنه قربانی ات قبول
7/8/1391
این روزها چیزی برای نوشتن زیاد است. آنقدر که می مانی چه بنویسی و از کجا بنویسی. وقت برای نوشتن همه چیز کم می آوری و می بینی مدتها گذشته است و هیچ چه ننوشته ای. این خیلی چیزی نامطلوبی است که با خور در پیش می گیری و بر تو تحمیل می شود. حالا این وضعیت پیش آمده است و تو در بین انبوهی از موضوع و سوژه برای نوشتن و آفریدن گیر مانده ای. اما درغایت باید نوشت. باید آفرید. یک مقاله. یک نقد ادبی. یک مطلب ادبی. یک داستان. یک شعر. یک مطلب برای مرگ کسی. این بار برای ابراهیم یونسی. از اعدام گفتم. گفتند چیزی زیبا باشد. از زندگی گفتم. تا چه مقبول افتد. اما مرگ مگر زیبا نیست؟ وقتی کسی مرده است و از مرگ او می نویسی این کجایش نازیباست؟